به گزارش آستان بهارستان، حجت الاسلام و المسلمین وحدتی آراسته؛ مسئول سابق ستاد پیشگیری و درمان آسیب های اجتماعی حوزه های علمیه کشور؛ طی نشستی به بررسی علل و عوامل گرایش به عرفانهای نوظهور پرداخت و گفت: از علت های گرایش به عرفان های نو ظهور می توان گفت؛ در دنیای امروزی متاسفانه بسیاری از افراد مخصوصا قشر دانشگاهیان و جوانان به صورت ناخودآگاه و یا تحت تاثیر برخی از رفتارها، از طرفی تبلیغات سوء که در فضای مجازی موجود است و همچنین تلاش دشمنان قسم خورده اسلام واقعی و شیعی در ترویج خطوط فکری غلط باعث شده است تا جوانان ما از رفتارهایی بهره ببرند و یا شیوه زندگی خود را به سمت هایی سوق دهند که متعلق به عرفان های نوظهور و انحرافات فکری می باشد.
تلاش دشمنان برای وارونه نشان دادن اسلام واقعی یکی از عواملی است که جوانان راحت تحت تاثیر القائات و گرایشات منحرفانه قرار می گیرند ، معمولا این فرقه ها آسیب های جبران ناپذیری به بدنه جامعه، خانواده، جوانان وارد می کند.
بعضی از علت های گرایش به عرفان های نوظهور در ایران را بسترهای فرهنگی (کم کاری در موضوع فرهنگ و آموزش)، ریشه های اعتقادی، سیاسی، بسترهای فردی و علل اجتماعی می باشد اما آنچه که مهم است این است که باید با نگاه ی عمیق تر به این علل و عوامل نگاه کنیم و به فکر چاره ای برای مقابله با گسترش این عرفان ها نوظهور داشته باشیم و به فکر روشن سازی اذهان عمومی مخصوصا قشر جوانان که تشنه حقیقت هستند باشیم، قطعا سطحی نگری بودن نسبت به این موضوع باعث تباه ی نسل ما می گردد لذا مراکز دینی، حوزوی، فرهیختگان و حتی نقش اساتید اخلاق بسیار مهم است.
عرفان های نوظهور از طرفی همراه با ارائه افکار، تئوری ها و عقاید باطل و فریبنده و بهره بردن از جذابیت های جنسی در اصول خود و بیان مفاهیمی مانند عشق، آزادی، روابط نامشروع و خلسه ی عرفانی و حتی جذابیت های ظاهری و ساختگی سعی می کنند فطرت پاک مردم و مخصوصا جوانان را آلوده به هواهای نفسانی کرده و زمینه انحرا فات اعتقادی و اسلامی را فراهم نمایند.
این در حالی است که عرفان اسلامی با شاخصه ها و ویژگی هایی بالایی که دارد می تواند پاسخ گویی همه اقشار، اذهان باشد و فطرت معنویت خواه انسانها را داشته باشد و با الهام گیری از دستورات الهی آ نها را به آرامش حقیقی برساند و همچنین با استفاده از همان شگردها و شیوه های عرفان های نوظهور به راحتی می تواند زمینه ی ترویج مفاهیم خود و جلوگیری از نفوذ عرفان های نوظهور را در جامعه فراهم نماید. این یک واقعیت است که در دهه های اخیر شاهد رشد بی رویه فرقه های عرفانی نوظهور در سطح جهانی هستیم و کشور عزیز ما نیز از این واقعیت مستثنی نیست و تحت تاثیر این فرقه ها قرار گرفته است.
باید گفت عواملی همچون رشد ارتباطات و اطلاعات، رشد و قدرت رسانه، سرخوردگی از عقلانیت مدرن، شکست نظام های مادی، فراغت بیشتر، تنوع طلبی جوانان و مردم، برنامه های نظامی و اطلاعاتی، افزایش گناه و میل به مسیرهایی که بتواند آرامش کاذب ایجاد کند تا بشر و عوامل دیگر برایجاد گرایش به عرفانهای نوظهور افزوده شوند.
از علت هایی که باعث شده تا جوانان به سمت عرفان های نو ظهور بروند بخشی درون زا هستند که در درون انسان ها می باشد و بخشی برون زا که از عوامل درون زا می توان به فطرت جوانی، مشکلات عقیدتی و فکری، نیاز به هویت یابی که متاسفانه الان در بحران هویت هستیم، میل به متفاوت بودن، میل به بی بندوباری وعدم پاسخگو بودن، میل به مدگرایی، عقده های جوانی و سرپوش گذاشتن به این عقده ها است و عوامل برون زا هم می توان به عدم شناخت کافی نسبت به اصل دین و معارف والای آن یا ضعف دستگاه های فرهنگی و آموزشی و عدم معرفی دین حقیقی، عالمان بی عمل یکی دیگر از جنبه های ایجاد ضعف، عالمان بی عمل هستند، که خود به دستورات گفته شده عمل نمی کنند.
عملیاتی نکردن، آموزش درست ندادن، ضعف فرهنگی در مفاهیم دین در زندگی اگر اعمال و اذکار دین را بتوان با زندگی امروزی مردم گره زد، و دین را در بطن زندگی آنها نشان داد نداریم، و مهم تر از همه این ها تبلیغات گسترده گروه های معنویت گرا، یعنی گروه های مختلفی از معنویت گراها که درگوشه و کنار جهان و با استفاده از ظرفیت های بالا و امپراتوری رسانه ی همچون ماهواره، اینترنت و… دست به تبلیغ می زنند و قطعا جوانان نیز در این مسیر فریب می خورند.
بسیاری از مستکبرین و جریان استکبار جهانی با سوء استفاده از همین جریان های انحرافی و نوظهور، به دنبال رسیدن به اهداف خود هستند، و چه بسا تعداد زیادی از این فرقه ها با سیاست خود آنان به وجود آمده است تا اسلام واقعی و اصیل به گوش مردم و جهانیان نرسد، ظواهر زیبا و شعارهای فریبنده یکی دیگر از عوامل اثرگذار در این گرایش ها می باشد.
یکی دیگر از عوامل مهم گرایش جوانان به عرفان های نوظهور مسئله مهم و حیاتی خانواده است، مشکلات خانوادگی یا همان موضوع و مسئله مهم خانواده که دشمنان قسم خورده ما برای خانواده اصیل اسلامی شبانه روز نقشه می کشد بسیار مهم است، جوانانی که با مشکلاتی در خانواده روبرو شده و به طریقی از آن فرار می کنند، به دنبال راهی برای پر کردن این خلع و ناکامی هستند، سرخوردگی در خانواده و فرار از خانواده که بهترین جای امن است، نه اجازه بازگشت به آنان را می دهد و نه جوان می تواند با این کمبود حیاتی کنار بیاید، از آنجا که در برخی از تعلیمات نو ظهور خانواده را جدا می داند لذا جوان به دامن این نوع عرفان ها رو می آورد و پناهنده می شود، و با نفی اصل آن دیگر برای خود دغدغه و پریشانی فکری باقی نمی گذارد تا بخواهد با این خلع کنار بیاید.
باید گفت خانواده از مهمترین بخش زندگی انسانی است، چرا که مکانی که در آن زن و شوهر و فرزندان در کنار یکدیگر به آرامش می رسند و کانونی گرم برای تربیت نسل آینده فراهم می کنند که اگر این ارامش از بین برود جوانان نا خودآگاه در دامن دشمن و شیاطین گرفتار خواهند شد که خداوند نیز در قرآن به آن بخوبی اشاره کرده است. «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَه(سوره روم، آیه۲۱
عرفان امام خمینی ره باید اشاره کنم که در عصر معاصر عرفان امام خمینی (ره) ادامه مکتب دیرین عرفانی اسلامی است و از مشرب عارفان نام آشنایی چون خواجه عبدالله انصاری، محی الدین عربی، صدرالدین محمد قونوی بهرا گرفته اما با این حال مجموعه ای از ویژگی ها آن باعث شده عرفانی متمایز با بهره گیری از سیره اهل بیت علیهم السلام باشد که می توان به چند موارد آن اشاره کرد.
عرفان حماسی امام خمینی(ره) در عین آن که احساس و عاطفه ای عرفانی بالا دارد و دلش آکنده از عشق و محبت به باری تعالی است، صلابت و استواری اراده و توانمندی یک سردار و فرمانده شجاع و دلاور نظامی را نیز دارد و به سان کوه ستبر و بنیان مرصوص که در قرآن آمده در برابر طاغوتیان، شیاطین دنیای کنونی، جهان خواران و دشمنان خدا محکم می ایستد و شهادت و جهاد را نیز بالاترین مرتبه ای از عرفان می داند.
یکی دیگر از عرفان امام(ره) خلق داری و خدا مداری است، در عرفان کسانی بوده اند که از مردم جدا بوده اند و از قیل و قال و در آویختن با مردم و اهل دنیا که از ترک دنیا و لذت ها، دوری از مردم، خاموشی و کنج عزلت گزیدن و دوری از خلق بوده اند، اما عرفان امام او را نه در ستیز و گریز ازخلق که به همدلی و همرازی و خدمت به خلق خدا وا داشت، بدان سان که خدمت به مردمان و بندگان خدا را عبادتی بس بزرگ و عین سلوک و طیّ طریق حقیقت می دانست و غفلت و دوری از درد و رنج محرومان و ستمدیدگان را گناه نابخشودنی می شمرد! او عارف و حق آشنایی ربانی بود که با نفس عیسایی و عصای موسایی در میان خلایق درآمد و به خلق الله رنگ و صبغه خدایی بخشید و مردم نیز عرفان واقعی اهل بیت علیهم السلام را به خوبی دیدند.
در نگاه او آنان که خیال کرده اند که این علوم معنوی [عرفانی] مردم را از فعالیت بازمی دارد، اشتباه شان در آن است که پنداشته اند عرفان همان تشکیل حلقه های ذکر و عبادت بدون همراهی با مردم است، با اینکه در سیره عارفان راستین، نه خبر ازحلقه ذکر و گوشه نشینی بوده و نه رها کردن خلق الله به بهانه پرداختن به نیایش و دعا، اینها بخشی از عرفان اصیل امام ره بود.