در کشور که آب و غذا و مسکن و آزادی و بهداشت و آموزش در سطحی ایده آل و آرمانی تامین شده باشد ولی هرج و مرج و ناامنی، اجازه ی استفاده از این نعمت های الهی را به ساکنان آن کشور ندهد؛ همه ی این امکانات ارزش پشیزی را هم نخواهند داشت. مردم در چنین شرایطی تمامی دلبستگی های خود را ترک گفته – و به رغم تلخی آب غربت- آواره سرزمین هایی می شوند که بتوانند شب هنگام در کانون گرم خانواده، سر بر بالین آرامش بگذارند.
بنابراین «امنیت» بعد از هوا و اکسیژن، مهمترین نعمتی است که بستر برخورداری از دیگر نعمت های الهی را فراهم می آورد. امنیت که باشد، انسان ها به تکاپو بر می خیزند و آب و غذا و مسکن و بهداشت را به عنوان نیازهای اولیه به دست می آورند و اگر ضریب امنیت در سطح عالی تری باشد به نیازهای ثانویه، مثل فرهنگ و هنر و آموزش نیز دست می یابند و سعی می کنند در بافت فرش تمدن جهانی نیز نقش آفرینی کنند.
پرواضح است که اگر کمترین خللی در «امنیت» ملتی ایجاد شود، امید به آینده از بین می رود، زندگی سیر قهقرایی را در پیش می گیرد؛ شهرهای آباد ویران می شود و جغد بر ویرانه ها ناله سر می دهد. در چنین چشم اندازی؛ مجلل ترین خانه ها، گرانقیمت ترین خودروها، مهمترین غذاها و … به چه کار می آید!؟ آیا هرگز به این نعمت گران سنگ و قیمتی فکر کرده اید!؟ و آیا می دانید، چرا در اقیانوس متلاطم و توفان زای خاورمیانه، ایران همچون جزیره ای امن و با ثبات، توجه سرمایه گذاران خارجی را به خود جلب کرده است؟ و آیا می دانید که سرمایه همواره به امن ترین نقاط دنیا روی می آورد؟ و آیا گمان می کنید تحقق این استاندارد جهانی، خود به خودی و بدون هر گونه سعی و تلاش و تدبیر و ایثار و هزینه ای صورت گرفته است!؟
وجود «امنیت» در هر کشوری، محصول دو مولفه ی مهم «وحدت ملی» و «سرویس های اطلاعاتی و ضدجاسوسی» هوشمند، روز آمد، با ایمان و نفوذناپذیر است. از آنجا که میهن عزیزما، ریشه در ژرفای تاریخ جهان دارد؛ از منابع عظیم خدادای و طبیعت چهارفصل برخوردار بوده؛ به آبهای آزاد جهان راه داشته در آستانه شبه قاره ی هند قرار گرفته؛ در کانون تلاقی شرق و غرب از موقعیت استراتژیک ویژه ای برخوردار بوده است؛ همواره به عنوان یک قدرت جهانی، مورد رشک و طمع جهانخواران بوده است ولی تشیع و انتظار فرج آقا امام زمان (عج) از مهمترین عواملی است که وحدت ملی و یکپارچگی ملت ایران را در مقابل تجاوز بیگانگان تضمین نموده است. به همین لحاظ – اگر در فعالیت های رسانه ای استکبار جهانی دقت کرده باشید- سعی می شود با اختلاف افکنی بین اقوام ایرانی، وارد کردن خدشه به جایگاه روحانیت شیعه؛ دامن زدن به اختلافات مذهبی؛ غیرطبیعی جلوه دادن اختلاف سلیقه ی مسئولان کشور و سیاه نمایی در خصوص انجام وظیفه ی ماموران انتظامی و امنیتی؛ در وحدت ملی ایرانیان خلل وارد کرده و به اهداف شوم خود برسند اما زهی خیال باطل! که بصیرت سیاسی، اطاعت از رهبری و قدرشناسی از ایثار و جوانمردی سربازان گمنام امام زمان (عج)، مردم رشید و آگاه ایران را به چنان درجه ای از وحدت و انسجام ملی رسانده است که از این «بادها» نمی لرزند.
ملت ایران نیک می دانند که اگر شب هنگام سر بر بالین آرامش می گذارند و بی هر گونه ترس و وحشتی در شهرها و روستاهایشان زندگی می کنند؛ سربازان گمنام امام زمان (عج) دل بیدار و سرهشیارند و علاوه بر آن طبق یک میثاق و بیعت قدیمی، همه ی آحاد ملت برای حراست از این سرزمین اجدادی، خود را عضو سیستم اطلاعاتی کشور دانسته و کوچکترین تحرک دشمن را به فرزندان رشید خود در وزارت اطلاعات گزارش می کنند.
در یکی از پرافتخارترین برهه های تاریخ حماسی ایران، رستم و دیگر اسطوره های پهلوانی برای نام و ننگ می جنگیدند تا جایی که برای حفظ نام و عنوان، پهلوی جگرگوشه خود را می دریدند و تیر زهرآگین بر چشمان هموطنی می زدند که تداوم آیین پهلوانی بود. امروز دلاورانی داریم که بی هرگونه طمعی به نام و نشان از مرزها و حریم آرامش و امنیت مردم دفاع می کنند و جان عزیزشان را به پیشگاه آقا امام زمان (عج) و ملت قدرشناس ایران تقدیم می کنند. به راستی انسان بر سر دو راهی می ماند که :«رستم یلی بود در سیستان؟» یا دلاورانی که در گمنامی می جنگند و پیر می شوند و هرگز نمی توانند شاخه گلی از هموطنی دریافت کنند. پس سبد سبد گلهای عشق و محبت ملت ایران نثار قدوم مبارکتان باد؛ چشم دشمن از قد و بالای رشیدتان دور و رزمتان پیروز باد.