ستمهای ریگی را نمیتوان از یاد برد. او به انسانیت ظلم کرد. کسانی به او سرمشق میدادند که آزادی در کشورشان به شکل مجسمهای با دستی دراز، خودنمایی میکند. سازمان ملل را در دل همین کشور حامی تروریست جاسازی کردهاند. بزرگترین ستمهای بشریت را در طول جنگ با ملل، همین مدعی آزادی بشر انجام داده است. حال با وعدهی ارائه اطلاعات و تامین امنیت ریگی و همکارانش، جبههای در شرق ایران راهاندازی کرده است. بهانهاش هم رسیدن به حق و حقوق انسانی است؛ گرگی که در لباس انسان نهفته اینگونه فریب میدهد.
بغیر از آمریکا، رژیم غاصب صهونیستی نیز با جندالشیطان همراهی میکند. پاکستان و عربستان هم همیار هستند. بدتر اینکه این کشورهای مسلمان حین همکاری با تفکر ترور، کار خود را کتمان میکنند. هزینههای زیادی صورت گرفت تا ریگی شرق کشور را به آشوب و هرج و مرج بکاشند. بعضا مشاورهای خبره نیز راهکارهایی در اختیار ریگی قرار میدادند. این روال نشان داد که آنها از طبس درس نگرفتهاند. ریگهای طبس را فراموش کرده بودند. اگر کسی فرجام نقشه شومشان و در نهایت ماموریت ریگهای طبس را به آنها گوشزد میکرد، شاید به ریگی ماموریت نمیدادند که هکذا و هکذا کند. حقا که بزرگترین اشتباه بشر عبرت نگرفتن از تاریخ است. اما اینبار این شیطان بزرگ، دست تنها نبود. شاید همین موضوع او را امیدوار میکرد. برخی از کشورهای منطقه نیز با او همراه بودند.
ریگی چند عملیات وحشیانه انجام داد. غربیها با رسانههایشان برای او مانور دادند. رسانههایشان با او مصاحبه کردند. ریگی را اینگونه بزرگ کردند. از او نماد یک آزادیخواه ساختند. از یک خائن به وطن. هرچقدر هم برای او شاهنامه سرودند، اما این مردم نجیب ایران بود که فریب او را نخوردند. مردم سیستان و بلوچستان سختی کشیدند، درد دیدند، زجر دیدند، بیآبی، گرما، بیکاری، بیماری و هزار مشکل دیگر را تحمل کردند ولی به جرگه نانجیبانه ریگی نپیوستند؛ چراکه ریگی به کفش این مردم نبود.
خرابکاریهای ریگی وقتی افزون گشت و تلاشهای اوباش منطقه برای بهزیر کشیدن امنیت جمهوری اسلامی دو چندان شد، نیروهای غیور امنیتی ایران وارد عرصه شدند. براستی در مقابل سرویسهای اطلاعاتی چندین کشور بزرگ و کوچک چگونه باید تصمیم گرفت؟ آنها هر آن منتظر لغزش ما بودند. منتظر گاف نیروهای امنیتی ما بودند تا آنرا در رسانههایشان جار بزنند. ولی یک مساله اصلی را فراموش کردند. ایرانیان اسلحهای داشتند که عموم کشورها فاقد آن هستند. اسلحهای که حتی پر قدرتترین اسلحهها هم از پس آن بر نمیآید. بمبهای هستهای آمریکا و روسیه در مقابل آن عاجز هستند. اسلحهای که در ۸ سال جنگ با عراق، غرب و شرق ایران را سرفراز کرد. اگر این اسلحه نبود مشخصا جنگ را به صدامیان واگذار میکردیم. کالیبر بیهمتا، برد شگفت انگیز و قدرت تخریب ویرانگر.
براستی کدامین اسلحه میتواند در مقابل مکر کشورهایی که بیشترین هزینه را برای زمینگیر کردن ایران و ایرانی انجام دادهاند، ایستادگی کند؟ اگر این اسلحه نبود بلاشک امثال ریگی به آسانی میتوانستند آرامش کشور را بههم بریزند و به اهداف شوم خود برسند. این اسلحه چیزی نبود جز “روحیه شهادتطلبی”.
آری؛ این روحیه شهادتطلبی بود که سربازان گمنام امام زمان(عج) را از یک کشور به کشور دیگر کشاند. از یک به خاک دیگر کشاند. از یک آسمان به آسمان دیگر کشاند. آنها هراسی از این مساله نداشتند که اگر ضمن ورود به کشور بیگانه شناسایی شوند چه بلایی سرشان میآید. آنها عشق به وطن داشتند و خواهان انتقام خون به ناحق ریخته شده بودند. خون سه طفل بیزبانی که حین عملیات در خواب بودند. خوابشان از بس سنگین بود که دیگر هیچگاه برنخواستند….آنها به عشق مردم و با روحیه شهادت طلبی قدم در این جبهه گذاشتند تا از شرافت و امنیت مملکت دفاع کنند. اسلحه شهادت طلبی با برکتی که داشت، در نهایت بر خانه عنکبوتی سرویسهای اطلاعاتی بیگانگان و مسجد ضرار ریگی صفتان غلبه کرد. این روحیه را باید ارج نهاد و بر آن بوسه زد. قلب مبارکی که این روحیه را در خود پرورش داده را باید ستود. امنیت این خاک، مدیون این عزیزان گمنامِ خوشنام است.
سالگرد اسارت شیطانی که برده شیطان بزرگ بود را گرامی میداریم. برای محفوظ ماندن کرامت و بزرگی روحیه شهادت طلبی این سربازان عشق از صمیم قلب دعا میکنیم. خداوندا؛ از شر دشمن در امانشان بدار که امان این مملکت اسلامی در امان آنهاست. آمین.