به گزارش پایگاه خبری ثروت ایرانی، در حالی که صنعت قم از فقر زیرساخت، نبود انرژی، بیعدالتی در توزیع منابع و بیبرنامگی مدیریتی نفسنفس میزند، برخی مدیران و فعالان اقتصادی با هیاهوی رسانهای تلاش میکنند سفر اخیرشان به چین را همچون دستاوردی طلایی جلوه دهند؛ سفری که نه صورتش روشن است، نه نتیجهاش.
آقای رئیس اتاق بازرگانی قم در مصاحبهای مفصل تلاش کردهاند ثابت کنند این سفر موفق بوده است؛ اما پرسش جدی و بیپاسخ این است: دقیقاً چه چیزی در این سفر “موفقیتآمیز” بود؟
قراردادی امضا شد یا فقط کارت ویزیت رد و بدل کردید؟
اگر این سفر، همانطور که ادعا شده، مهم و اثربخش بوده، چرا هیچ قرارداد رسمی، تفاهمنامه همکاری یا برنامه مشترک امضا نشده؟ چرا حتی یک شرکت چینی برای بازدید متقابل از قم دعوت نشده؟ چرا هیچ جدول زمانی برای اجرای پروژهها اعلام نشده؟ چرا هیچ شرکت یا واحد صنعتی قمی پس از این سفر، بهطور مشخص پروژهای برای توسعه یا فناوری مشترک معرفی نکرده است؟
آنچه در این سفر اتفاق افتاده، صرفاً بازدید و دیدار بوده؛ چیزی که در دهههای گذشته بارها اتفاق افتاده و هر بار نیز با همین لفاظیها همراه بوده، اما صنعت قم همچنان درجا زده است.
پخش تلویزیونی در چین؟ دستاورد جدید سفر به چین!
بخش دیگری از افتخار این سفر، به پخش چند دقیقه گزارش حضور هیئت تجاری در تلویزیون چین مربوط میشود. سوال واضح این است؛ مگر سالها پیش هم پخش تلویزیونی حضور هیئت قمی در چین انجام نشد؟ دستاورد آن چه شد؟ امروز چه نتیجهای از آن سفر باقی مانده است؟
اگر پخش شدن تصویر هیئت در شبکههای محلی چین، افتخار است؛ پس چرا همزمان تصویر خاموشی کارخانجات قمی، تعطیلی واحدهای تولیدی و صف کشیدن برای گازوئیل در اخبار داخلی پخش نمیشود؟ چرا برای همان کارخانجاتی که اکنون در لیست قطع برق هستند، برنامهای ندارید؟
صنعت قم، برق میخواهد نه باتری لیتیومدار!
در شرایطی که سهمیه ماشینآلات صنعتی قم بهدلیل غیبت مسئولان در وزارت صمت به دیگر استانها واگذار شده، آقایان از فناوری لیتیوم-سدیم حرف میزنند! وقتی همین حالا صنایع قمی برای تأمین برق اضطراری دچار مشکل هستند، چگونه قرار است باتریهای لیتیوم-سدیم را نصب و راهاندازی کنند؟ با چه شبکهای؟ با کدام مهندس متخصص؟ با کدام حمایت دولتی؟
فناوری بدون زیرساخت، فقط یک رؤیاست؛ یا دقیقتر، یک بهانه برای بزک کردن سفرهایی که هزینهاش را صنعت میدهد، سودش را مافیا میبرد.
چرا فقط حلقهای خاص همیشه پای کار است؟
نکته مهم و مغفول دیگر آن است که چگونه در سفرهایی که ادعا میشود نماینده صنعت قم هستند، تنها تعداد معدودی فعال خاص حضور دارند؟ چرا انجمنهایی که خود ذینفع پروژههای تغییر کاربری زمین و ایجاد شهرکهای خصوصی هستند، در چنین سفرهایی نقشآفرین میشوند؟ چه رابطهای بین تأمین هزینههای این سفر توسط بخش خصوصی و صدور مجوزهای بعدی وجود دارد؟
سکوت استاندار قم در قبال این سفر پرسشبرانگیز، نگرانیهای بسیاری را میان صنعتگران ایجاد کرده است. چرا هیچ گزارش شفاف و رسمی از این سفر منتشر نشده؟ آیا قرار است رانتها و امضاهای طلایی در سکوت توزیع شوند؟
دستاوردسازی یا افکارسازی؟
این سفر، بیش از آنکه دستاورد اقتصادی داشته باشد، پروژهای برای ساختن چهرههایی خاص بود. چهرههایی که همواره در سایه کمکاری مدیران، بر صدر مینشینند و بعد از هر سفر، با عناوین فریبنده «فناوری نوین»، «آشنایی با ظرفیتها» و «توسعه پایدار» سعی میکنند افکار عمومی را سرگرم کنند.
اما این بار دیگر افکار عمومی سرگرم نمیشود. چون صنعت قم زیر بار بیبرنامگی، در حال له شدن است. چون تولیدکننده قمی امروز دنبال عکس یادگاری از چین نیست؛ دنبال ارز برای ماشینآلات است، دنبال برق برای دستگاههاست، دنبال سهمیه گازوئیل برای کامیون حمل مواد است.
کلام آخر: به جای پکن، به شکوهیه فکر کنید!
اگر توسعه صنعت دغدغه واقعی است، چرا فکری برای زمینهای ۹۶ هکتاری رها شده در شهرک شکوهیه نمیشود؟ چرا به جای توسعهنماهای خارجی، اولویت با حمایت از واحدهای فعلی نیست؟ چرا به جای سفر، به کار فکر نمیکنید؟
قم با کمبود برق و انرژی و ارز، جای توسعه روی کاغذ نیست. سفرهای توریستی تجاری اگر راهحل بود، صنعت استان قم تا حالا باید ژاپن شده بود.